-
درسرزمین من
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 02:40
من درکشوری زندگی میکنم که دویدن سهم کسانی است که هرگز نمی رسند ورسیدن سهم کسانی که هزگز نمی دوند...ارزش مردگانش چندین برابرزندگانش است...درسرزمین من مردمانش بانفرت بیشتری به بوسیدن دوعاشق نگاه می کنند تاصحنه ی اعدام یک انسان... درسرزمین من...
-
نه نه توبی غم ومستی
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 23:11
ای شاه بی خیال مست باتوام آیابامن مسکین حواست هست روزگاری دامنت میگیردآه این فقیران تهیدست تاکنون آیاکنارکودکانت نیمه شب وآشفته خفتستی نه نه توبی غم ومستی تاکنون حتی برای تکه نانی پیش فرزندان خود شرمنده بودستی نه نه توبی غم ومستی کجاپای توتازانوبه گل بودست کجاچشمانت ازبارگناهانت خجل بودست شبانگه ناله دهقان پیرراکه...
-
دنیا
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 22:54
گربه چشمت داشتی شیشه کبود زان سبب دنیا به چشمت تارمینمود
-
خدایا
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 01:09
خدایادلم تنگ است...خدایا بداددل عاشقانت برس.
-
خدایا بهم بزرگی عطاکن
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1391 01:57
خدایادلم ازاین همه ظلم گرفته...بیاامشب کمکم کن تاذره ای مانندتو بزرگ باشم وازاینهمه بی عدالتی رنجیده خاطرنشوم...خدایاآنقدربزرگم کن تاکوچکی دیگران رانبینم وآزرده نشوم.
-
بابای عزیزم تولدت مبارک
جمعه 13 مردادماه سال 1391 23:41
بابای قشنگم ۱۹شهریور تولدته ...عزیزم تولدت مبارک...بابای مهربونم دومین سالگردت مبارک
-
دنیای پوشالی
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 00:52
آنقدرفریادهایم رادرگلوسکوت کردم که اگربه چشمانم نگاه کنی کر میشوی...!
-
مرگ
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1391 02:26
تواین روزهافقط مرگ دوای درد آدمهاست...
-
بابای عزیزم عیدت مبارک
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 01:06
بابای قشنگم عیدت مبارک عزیزم بابا جات خیلی خالیه.
-
بابای عزیزم پیشاپیش عیدت مبارک
جمعه 12 اسفندماه سال 1390 12:21
بابای مهربون وقشنگم عیدت مبارک
-
باباجون دلم برات خیلی تنگ شده
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 16:30
بابای قشنگم ماهگردت مبارک عزیزم...خیلی دوستت دارم.
-
حس تنهایی
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 19:14
داره میباره بارون وتو نیستی شده این خونه زندون وتونیستی عجب حس بدیه حس تنهایی دارم میشکنم آسون وتو نیستی
-
عجب بیهوده تکراریست دنیا
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 22:42
عجب خواب پریشانیست دنیا٬عجب فرسوده دیواریست دنیا میان آنچه باید باشدونیست ٬ عجب بیهوده تکراریست دنیا
-
۱۹شهریور
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 22:59
۱۹شهریور تولد بابای عزیزم بود...وتولدتولد دوباره اش... بابای قشنگم تولدت مبارک...بهشت نوش جونت...
-
غم بزرگ
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 20:33
خوش بحال پارسال این موقع که غمی به این بزرگی نداشتم...بازم خداراشکر...راضیم به رضای خدا...خدایاشکرت...خدایاشکرت...
-
باوجود زجرزیاد روزها زود میگذرد
جمعه 24 تیرماه سال 1390 21:20
باوجود زجر زیادی که میکشیم نمیدونم چرا روزها مثل برق میگذره؟!آخه قدیما می گفتند: وقتی خوش میگذره زود میگذره ...ولی حالا روزها بی برکت شده .با اینکه دردسنگینی در دل داریم روزها تند میگذره که البته خوب است چرا که به پایان نزدیک میشویم.
-
میان آنچه بایدباشدونیست عجب بیهوده تکراریست دنیا
جمعه 17 تیرماه سال 1390 20:20
دراین دنیا چه می توان گفت ونوشت وقتی دهانت رابا مشت می بندندو قلمت را می شکنند.
-
بابای عزیز ومهربونم
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 20:08
بابا جون یک دنیادوستت دارم...وهیچ علاقه ای به این دنیا ندارم...دلم میخواهد هرچه زودتر بیام پیش تو.
-
دیگرزندگی برام مفهومی ندارد.
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 18:17
پدر عزیز وقشنگم سفرکرد ومرا با کوهی دردو غم تنها گذاشت .بدون او زندگی برایم دشوار شده ...تمام فکر وذکرم رسیدن به اوست. درسینه توئی وگرنه پرخون کنمش دردیده توئی وگرنه جیحون کنمش امید وصال توست جان را ورنه ازسینه به هزار حیله بیرون کنمش
-
بدترین خبردنیا
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 00:01
امروز خبر بدی دارم... حالم خیلی بده...دارم به سختی این چند جمله را می نویسم... پدرم سکته را ردکرده ودر بیمارستان بستری شده (تحت مراقبتهای ویژه)... نمیدونم کی حالش خوب میشود وبرمیگردم... فقط ازشما می خواهم از صمیم قلب برایش دعا کنید... بیاد پدر خودتان بیفتید وبرای سلامتی وشفایش دعا کنید... به جز شما دوستان کسی راندارم.
-
کی از ما پرسید؟
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 18:30
وقتی پای صحبت میشه... همه میگویند کی از ماپرسید که دوست داریم به این دنیا بیایم یا نه! همه یاناخواسته درپی یک لذت...یاخواسته درپی آرزوی داشتن فرزند...بدنیا میایند...وجالب تر اینکه خود دوباره خودخواهانه مرتکب همین گناه می شوندوبدون اینکه سوال کنند یک موجود بدبخت را به این دنیا می آورند...
-
غمگین ترین تنها
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 18:17
تاحالاشده.. با اینکه دور وبرتون پر ازآدمه وخیلی شلوغه احساس تنهایی کنید؟ آنوقت اگر خالی از اون آدما باشه وشلوغی جاشو به سکوت بده چی؟ کدوم تنهایی احساس بدتری داره...؟!
-
دیروز ...امروز ...
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 00:21
قبلا سلامتی بود وصداقت وامنیت وصفا ... وامروز سرطان وبیماریهای لا علاج است و دروغ ونا امنی وخیانت ...
-
آرزویی دست نیافتنی
یکشنبه 31 مردادماه سال 1389 00:01
هیچ وقت انسان از آنچه که ... هست راضی نیست وهمیشه درآرزوی موقعیتی بهتر ودیگراست .وقتی بچه ایم آرزو می کنیم بزرگ شویم وبه مدرسه رویم وتا پای درمدرسه میگذاریم تازه می فهمیم که آنچه که فکر میکردیم نیست وماراراضی نمی کند...پس آرزو میکنیم زودتر دیپلم بگیریم وبه دانشگاه رویم و تا با هزاران شب نخوابی ومشقت ودرس خواندن پای در...
-
ظلم یا ...؟!
شنبه 30 مردادماه سال 1389 01:36
هیچ وقت به این موضوع دقت کردید... اکثرخانواده های فقیر ومحروم تعدادفرزتدانشان به دوجین می رسد درحالیکه توان سیر کردن حتی شکمشان را هم ندارند ودرمقابل خانواده های متمول وثروتمند که پولشان با پارو بالا می رود یا تک فرزندند ویا اصلا فرزند ندارند ودرآرزوی یکی از آن دوجین یچه های گرسنه فقیرند.
-
جمعه سیاه
جمعه 29 مردادماه سال 1389 00:13
نمیدونم چراهمیشه جمعه ها دلم میگیره...! داره ازابرسیاه خون میچکه جمعه ها خون جای بارون میچکه
-
کجای این عدالت است...؟!
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1389 15:14
تاحالاشده سری به ... تاحالاشده سری به مرکزناباروری بزنید؟ وباسیل عظیمی از زن وشوهرهایی مواجه شوید که سالهاست با هزینه های گزاف دوا ودرمان می کنند تا بچه دارشوند ونتیجه ای هم نمی گیرندو درحسرت داشتن یک فرزند می سوزند... ! وبعداز آن سری به بهزیستی بزنید؟وبا سیل عظیمی ازبچه هایی مواجه شوید که پدرومادر ندارند و سالهاست...
-
بی خوابی شبانه
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 18:47
درزمان تحصیل خیلی شبهاباید بیدار می نشستیم تادرس بخوانیم ؛مخصوصا شبهای امتحان... چقدرآرزو داشتیم دوران درس خواندن تمام شودو مثل دیگران راحت سرروی بالش گذاشته وبخوابیم وحالا که مجبور نیستیم بی خوابی بکشیم ... فکر وخیال راحتمون نمی گذاره ... ومثل جغد شب تا صبح بیداریم...
-
استاد دکتر بهمن بهمن رخ (خواهرزاده استاد بدیع زاده)
سهشنبه 26 مردادماه سال 1389 15:20
بعدازسه سال دوباره رفتم سراغ سازم...سه سال...۹تیرسالگرد فوت استاد دکتربهمن رخ بود... ۳ سال ازفوت استاد سنتورم میگذره...امروزوقتی چشمم به دست خط استادم افتاد خیلی دلم گرفت...چقدر دلسوزانه ومهربان برایم نت می نوشت و درس می آموخت.یادش گرامی باد . یاد وخاطره دکتربهمن رخ (استاد سنتور )گرامی باد.
-
دختران بی شوهر
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 18:37
امروز اتفاقی به سایتی برخوردم که فعالیتش درزمینه همسریابی بود ازسرکنجکاوی به قسمتی که نام وسن دختران ثبت نام شده بود سری زدم البته تنها به تهران وچند شهردیگر...وبادیدن آنهمه دختر دم بخت وبهتر بگویم ازدم بخت گذشته سرم سوت کشید...خدای من نام هزاران دختر از ۱۹ تا ۴۷ سال ثبت شده بود که هنوز چشم انتظار جفت وازدواجند.همه...